عالی

ساخت وبلاگ
بیا کز عشق تو دیوانه گشتم وگر شهری بُدم، ویرانه گشتم آدم نمیفهمه آیا منظقی در این دنیا وجود داره یا نه، یعنی منکه نمی فهمم. دلم میخواد فکر کنم منطقی وجود نداره. این احساس آرامش بیشتری بهم میده. گویا می تونم اتفاقات رو به گردن "بی منظق بودن دنیا" بندازم. دلم یک مقصر میخواد. من انقدر قوی نیستم که هر اتفاقی رو بپذیرم. دلم میخواد انکار کنم. از صمیم قلبم آرزو میکنم هیچ کس هیچ وقت احساسم رو تجربه نکنه و هرگز نتونه منو درک کنه. من همواره دلم میخواست پیش از پدر و مادرم بمیرم. دوست داشتم آخرین صدایی که می شنوم، صدای اونها باشه. حالا که پدرم مُرده عمیقا احساس تنهایی میکنم. نمی تونم براش فاتحه بخونم. دلم نمیخواد پنجشنبه و جمعه ها برم بهشت زهرا. دلم میخواد فکر کنم الان خونه است و داره اخبار میبینه و احتمالا جلوی تلویزیون خوابش برده. دلم میخواد فکر کنم رفته شهرستان به مادرش سر بزنه. دلم میخواد فکر کنم الان رفته بیرون و خونه نیست. حیفه که بابام زیر خاک باشه... عالی...
ما را در سایت عالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acorrectionpenc بازدید : 188 تاريخ : پنجشنبه 12 خرداد 1401 ساعت: 3:52